ساعت خطا

در جهان هیچ چیز کاملا خطایی وجود ندارد.

حتی یک ساعت از کار افتاده هم میتواند

دو بار در روز وقت دقیق را نشان دهد.

 


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، قصار کلمات ، عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 1 مهر 1395برچسب:نکته,نوشته,مفهومی,ساعت,دقیق,, | 3:21 | Morteza |

پدر
قرانيست ختم شده
با تمام معجزاتش
اين روزها گوشه ي طاقچه
خاك ميخورد...

سجاد صافی


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، قصار کلمات ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 14 تير 1395برچسب:قرآن,پدر,معجزه,خاک,متن,, | 3:36 | Morteza |

از نو کیسه قرض مکن،

قرض کردی خرج نکن.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، قصار کلمات ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 9 ارديبهشت 1395برچسب:قرض,خرج,نوکیسه,ضرب المثل,, | 15:10 | Morteza |

هفت سالی می شد که راه نرفته بودم
پزشک پرسید: این چوب ها چیست؟
گفتم: فلجم
گفت: آنچه تو را فلج کرده همین چوب هاست
سینه خیز، چهار دست و پا قدم بردار و بیفت!
چوب های زیبایم را گرفت ، پشتم شکست و در آتش سوزاند ...
حالا من راه می رم
اما هنوز هم وقتی به یک چوب نگاه می کنم
تا ساعت ها، بی رمقم ...

 برتولت برشت


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 27 فروردين 1395برچسب:داستان کوتاه,برلوت برشت,چوب دستی,راه رفتن,فلج,, | 1:13 | Morteza |

دو گروه از مرم همواره شکست می خورند:

 

آنها که به حرف هیچکس گوش نمی دهند؛

و آنان که حرف همه را گوش می دهند.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، قصار کلمات ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 5 فروردين 1395برچسب:شکست,حرف,مردم,هیچکس,گوش,تاثیر گذار,, | 1:34 | Morteza |

عارفی را پرسیدند :

«زندگی به "جبر" است یا به "اختیار" ؟»

پاسخ داد :

« امروز را به "اختیار" است ...

تا چه بکاریم ...

اما

فردا "جبر" است ... چرا که باید به اجبار درو کنیم هر آنچه را دیروز به "اختیار" کاشته ایم. »


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 21 دی 1394برچسب:قضا و قدر, جبر و اختیار,عارف,اجبار,حکایت,کاشت,برداشت,, | 13:23 | Morteza |

گويند: سگ گله اى بمرد. چون صاحبش خيلى آن را دوست داشت، او را در يكى از مقابر مسلمين دفن كرد. خبر به قاضى شهر رسيد. دستور داد او را احضار كنند و بسوزانند. زيرا او سگ خود را در قبرستان مسلمانان بخاك سپرده است. وقتى او را دستگير كردند، و نزد قاضى آوردند، گفت: اى قاضى، اين سگ وصيتى كرده كه مى خواهم به شما عرض كنم تا بر ذمه من چيزى باقى نماند.
قاضى پرسيد: وصيت چيست ؟
آن مرد گفت: هنگامى كه سگ در حال موت بود به او اشاره كردم كه همه اين گوسفندان از آن تو است. پس وصيت كن كه آنها را به چه كسى بدهم.
سگ به خانه شما كه قاضى شهر هستيد اشاره كرد. اينك گله گوسفندان حاضر و آماده ، و در اختيار شما است.
قاضى با تأثر و تأسف گفت: علت فوت مرحوم سگ چه بود؟ آيا به چيز ديگرى وصيت نكرد؟ خداوند به نعمات اخروى بر او منت نهد و تو نيز به سلامت برو. چنانچه آن مرحوم وصاياى ديگرى داشت ما را آگاه گردان تابه آن عمل كنيم .
به اين ترتيب چوپان از مرگ نجات يافت

 

انوار النعمانيه / ص 421.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 15 آذر 1394برچسب:داستان,وصیت سگ,مسلمانان,, | 23:55 | Morteza |

- عروس خانم چیکارن؟
- خیاطن !
- به به، حالا چیا میدوزن؟
- دهن فک و فامیل شوهر !



- گفتين آقا دوماد چیکارن؟
- مکانیکن !
- به به ، حالا چیکار می کنن؟
- دهن فک و فامیل عروس و سرویس می کنن !

چیزی که عوض داره گله نداره.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 9 شهريور 1394برچسب:جک خنده دار,مراسم خواستگاری,عروس,دوماد,کار,فک و فامیل,, | 16:7 | Morteza |

میری کافی شاپ قهوه سفارش میدی کلا یه قُلُپ بیشتر توش نیست
ولی باید تقسیم بندی کنی تو یه ساعت بخوریش که مبادا اطرافیان بگن این یارو داهاتیه.
ای تو اون روحتون با این ادا و اصولاتون.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 9 شهريور 1394برچسب:جک خنده دار,کافی شاپ,قهوه,دهاتی,, | 16:6 | Morteza |

زمانی، هنگامی که داشتم یکی از خویشتن های مرده ام را به خاک می سپردم، گورکن پیش آمد و به من گفت: «از میان همه ی کسانی که به اینجا می آیند من تنها تو را دوست دارم.»
گفتم: «تو بی اندازه لطف داری، ولی برای چه مرا دوست داری؟»
گفت: «برای آنکه همه گریان می آیند و گریان می روند _ تنها تویی که خندان می آیی و خندان می روی.»

جبران خلیل جبران، کتاب دیوانه


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 5 شهريور 1394برچسب:جبران خلیل جبران,داستان کوتاه,گورکن,خندان,گریان,مرگ,, | 16:57 | Morteza |

مواظب وسایلتون باشین!
من بودم و جمشید و یک پادگان چشم قربان!
از سلمانی که برگشتیم سرباز شدیم
در تخت های دوطبقه،
خوابهای مشترک دیدیم
یک روز که من نبودم
تخت جمشید را غارت کرده بودند!

 

« اکبر اکسیر »


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 12 مرداد 1394برچسب:سربازی,سلمانی,تخت جمشید,غارت,پادگان,اکبر اکسیر,خوابگاه,, | 20:4 | Morteza |

در راه کشف حقیقت
سقراط به شوکران رسید
مسیح به میخ و صلیب
ما نه اشتهای شوکران داریم
نه طاقت میخ و صلیب
پس بهتر است بجای کشف حقیقت
برگردیم و کشکمان را بسابیم!

 

« اکبر اکسیر »


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 12 مرداد 1394برچسب:شوکران,حقیقت,سقراط,صلیب,مسیح,کشف,, | 19:56 | Morteza |

فامیل دور:کاشکی شعور هم مدرک داشت تا بعضیا به هوای مدرکش هم که شده میرفتن یادش میگرفتن!!
همساده:اقو عی جوری که خیلی بدتر میشد .
آقای مجری :همساده جان چطور مگه؟
همساده :اخه عی جوری بعضیا میرفتن مدرک جعلی میخریدن، دیگه نمیشد بیشعور بودنشون رو ثابت کرد!!
فامیل دور:من دیگه حرفی ندارم.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، کلاه قرمزی ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 28 تير 1394برچسب:کلاه قرمزی,فامیل دور,شعور جعلی,آقای مجری,همساده,بی شعور,, | 10:50 | Morteza |

روزی از روزها هارون الرشید از بهلول دیوانه پرسید :

ای بهلول بگو ببینم نزد تو دوست ترین مردم چه کسی است ؟

بهلول پاسخ داد : همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است !

هارون الرشید گفت : اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری ؟

بهلول با خنده پاسخ داد : دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود !


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 26 تير 1394برچسب:داستان طنز,بهلول,خنده دار,شکم سیر,هارون الرشید,دوست,نسیه,, | 3:35 | Morteza |

کامبی شیمادا: «برو بسمت شمال. جنگ قطعی اونجا درمی‏گیره.»


گوروبی کاتایاما: «خب چرا اونجا سنگر درست نمی‏کنی؟»


کامبی شیمادا: «یه سنگر خوب به جایی واسه رخنه کردن احتیاج داره. دشمن باید طمع کنه که بیاد داخل و اونوقته که ما بهشون حمله می‏کنیم. اگه فقط دفاع کنیم، جنگ رو می‏بازیم.»


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، دیالوگ های ماندگار ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:نوشته ها , دیالوگ های ماندگار,شائولین,سنگر,جنگ, | 15:6 | Morteza |

سلام جناب داروین

می خواستم خدمت شما عرض کنم که عجب نظریه ای است این نظریه ی تکامل شما. چند روزی است این نظریه ی شما، خواب را از چشمان من ربوده است. اینکه چگونه این همه انسان با عقل و هوش از نوادگان میمون های دلقک هستند، آدمی را به حیرت فرو می برد. گاهی از این که سال هاست اجدادمان را پشت میله های قفس نگه می داریم و به حرکات آن ها میخندیم، از شرم گونه هایم سرخ می شود. گاهی فکر می کنم کاش در کودکی با شما و نظریات شما آشنا می شدیم و این همه سنگ و کلوخ در باغ وحش به سوی اجدادمان پرتاب نمی کردیم. من با اجازه شما به این نتیجه رسیده ام که بعضی انسان ها حاصل تکامل حیوانات دیگر هم می توانند باشند، مثلا آدم وقتی بعضی از جوان های این دور و زمانه را می بیند، حیرت می کند و شباهت عجیبی بین این ها و جوجه تیغی های موزامبیکی کشف می کند. گاهی اوقات روابط بین جوان ها مخصوصا روابط جنس مخالف آدمی را یاد قصه کلاغ و روباه می اندازد. گاهی بعضی از آدم ها آنقدر رفتار عجیب و غریب  از خود نشان می دهند که آرزو می کنم، کاش با همان اجدادشان زندگی می کردیم نه با این نوادگان تغییر شکل داده شان. خدا معلم ابتداییمان آقای بنده زاده را بیامرزد. همیشه به همشاگردی هایم و گاهی به خود من  می گفت: گوسفند. گاهی اوقات هم ما را به نام گوساله و کره بز صدا می کرد. از باقی صفت هایی که این مرد بزرگ به ما نسبت می داد، که بگذریم، همیشه گمان می منم، این مرد فرزانه به درک و فهم خوبی از نظریه ی تکامل رسیده بود.

آقای داروین من با تمام احترامی که برای شما و نظریه تان قائلم گاهی اوقات فکر می کنم این نظریه شما به صورت عکس صادق است. مثلا دیروز ما در یک مهمانی شبانه شرکت داشتیم و پسر کوچک عموزاده عیال بنده مدام از سر و کول ما بالا می رفت و در نهایت عصای ما را در حین انجام حرکات محیر العقول ژانگولر شکست. نمی دانم شاید اگر چنین اتفاقاتی برای شما می افتاد و شما با کهولت سن مجبور می شدید بدون عصا تا خانه بروید و بار ها زمین بخورید، نظریه ی تکامل تان را کاملا برعکس مطرح می کردید و به این نتیجه می رسیدید که گاهی این میمون های بخت برگشته هستند که از انسان ها اشتقاق یافته اند.

 

برگرفته از کتاب لاف توشک، نوشته ی علیرضا لبش


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 16 خرداد 1394برچسب:نظریه ی تکامل,میمون,جد,نوشته ی طنز,علیرضا لبش,, | 17:53 | Morteza |

1-  مختان را خانه تکانی کنید. مواظب باشید زیاد تکان تکانش ندهید. اگر از مختان تا به حال استفاده نکرده اید، بگذارید همین طور بسته بندی شده باقی بماند. اگر از مختان سوء استفاده کرده اید، جلوی بچه ها و جایی که خانواده زندگی می کند، خالی اش نکنید. اگر کسی مختان را خورده، مخ‌اش را تلیت کنید. اگر کسی مختان زده، مخش را آنقدر بزنید تا آدم شود. اگر مختان معیوب است به ادامه ی توصیه های ما گوش کنید. خلاصه مخ تارید.

 

2- زندگی را در آغوش بفشرید. گفتم زندگی را در آغوش بگیرید با ناموس مردم چه کار دارید؟ این طوری زندگی شما را در آغوش می گیرد و اگر برادر یا پدر ناموس مردم پیدایش شود، طوری ولتان می کند که با سر به زمین بخورید. به دامان طبیعت بروید و با خودتان زمزمه کنید : همه چی آرومه. من چقدر شل مغزم. فقط مواظب باشید کسی آن دور و برها نباشد. برایتان حرف در می آوردند. پیش در و همسایه خوب نیست.

 

3- اگر زیادی احساس خوشبختی می کنید؛ ازدواج کنید. دوره ی فلاسفه به پایان سیده و بعد از ازدواج یک اتفاق بیشتر بایتان نمی افتد، بد بخت می شوید. به هر حال از بلاتکلیفی و الکی خوشی بهتر است. حداقل یک درد مشترک با همسرتان پیدا می کنید و هر روز و شب همدیگر را فریاد می کنید.

 

4- بخشنده باشید: اگر کسی با جوراب گلی روی بالش شما راه رفت، موقع خواب روی بالش و ملحقات بالشش راه نروید. اگر کسی سوسک در چای شما انداخت، موش توی قهوه اش نیندازید. اگر کسی شما را با نام حیوانات اهلی صدا کرد، او را به نام جانوران موذی صدا نکنید. اگر کسی اعصابتان را خط خطی کرد، بدنش را خط خطی نکنید. اگر دچار گاز گرفتگی شدید، کسی را گاز نگیرید. اگر کسی دنبالتان کرد، حتما فرار کنید. اگر کسی زیر آبتان را زد، جوری توی گوشش بزنید که نفهمد از کجا خورده است. بخشش هم حدی دارد.

 

5- شاد باشید: بخند به روی دنیا، تا دنیا آن روی سگش بالا نیاید. اگر قرض بالا آورده اید و بدهکارید، بخندید. زندان هم خوشی های خودش را دارد. اگر از کارتان اخراج شده اید بروید و به کارفرمایتان بخندید. اگر از همسرتان جدا شده اید بروید و به مادر زنتان بخندید. خلاصه جوری به دنیا بخندید که دنیا جرئت نکند به شما بخندد.

 

6- سفر کنید: تا خام هستید سفر کنید. اگر پخته شوید دیگر کار از کار می گذرد. در سفر، جوجه کباب را فراموش نکنید. البته به مرغ و خروس مردم هم کاری نداشته باشید. سر جای پارک و جای چادر زنی با دیگران دعوا نکنید. اصلا نمی خواهد بروید سفر. توی خانه بمانید. چون ممکن است اتوبوستان چپ کند یا قطارتان از ریل خارج شود یا خدایی نکرده هواپیمایتان توپولف باشد.

 

7- چیز های مصنوعی را از زندگیتان دور بریزید. اگر احساس پیری می کنید دندان های مصنوعی همسرتان را دور بریزید تا دیگر نتواند شما را گاز بگیرد. فقط اشکال کار اینجاست که بعدش مجبور می شوید، آدامس را برایش بجوید و شب ها که برای خوردن آب از خواب بیدار می شوید، آب دیگر مزه ی دهان همسرتان را نمی دهد و بعد از خوردن آب، دندان های همسرتان را در دهانتان حس نمی کنی.

 

7- عادت های بد را ترک کنید. منظورم عادت هایی مثل سیگار کشیدن بود نه همسرتان.

 

برگرفته از کتاب لاف توشک، نوشته ی علیرضا لبش


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:زندگی,روانشناسی,نثر طنز ادبی,قورباقه ات را قورت بده,, | 19:52 | Morteza |

شیر مادر , بوی ادکلن می داد

دست پدر بوی عرق

( گفتم بچه ام , نمی فهمم )

نان , بوی نفت می داد

زندگی , بوی گند

( گفتم جوانم نمی فهمم )

حالا که بازنشسته شده ام

هر چیز , بوی هر چیزی می دهد , بدهد

فقط پارک , بوی گورستان

و شانه تخم مرغ , بوی کتاب ندهد !

 

« اکبر اکسیر »


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:عرق,ادکلن,طنز ادبی,اکبر اکسیر,شیر مادر,کتاب,پارک,, | 18:28 | Morteza |

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺧﻮﺏ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﮐﺎﺭﻣﯽﮐﻨﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺏ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺜﻞ
ﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻪ :|


آخه ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ؟


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:زن و مرد,کار,تفاهم,طنز خنده دار,خر,, | 18:25 | Morteza |

امروز رفتم بیمه میگم اگه ترمزم برید
سرپایینی هم بود سمت راست 2 نفر ایستاده بودن و سمت چپ یه پورشه بود چیکار کنم ؟
گفت خوب معلومه بزن به دو تا آدما چون دیشون رو بیمه میده ولی اگه بزنی به پورشه بیمه فقط 5میلیون میده بدبخت میشی .
گفتم واقعا چقدر قوانین تو ایران منطقیه
بعد گفت راستی اگه دیدی زدی به دو تاشون و نمردن ناقص شدن حتما برگرد سه بار از روشون رد شو چون
نقص عضو مثلا قطع نخاع تا 700میلیون دیه داره که بیمه نمیده .
حتما مطمئن شو که مردن .
خوب شد مطلع شدم واقعا.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:قوانین بیمه,پورشه,دیه,تصادف,طنز خنده دار,نقص عضو, | 18:19 | Morteza |

از آفتاب به آفتابه رسیدیم
از آب به فاضلاب
و آب که آبروی قبیله بود
صرف طهارت ما شد
حال در غیاب آب
شبکه ی یک، ماءالشعیر پخش می کند
پدر در تیمم است و نمی داند
دیگر سدّی برای افتتاح نمانده است

«اکبر اکسیر»


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:حکایت آب,اکبر اکسیر,طنز,آفتاب,آب,خشکسالی,کمبود آب,, | 19:45 | Morteza |

محله‌ی ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند و من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود.

همسایه‌ی طبقه‌ی زیرین ما نیز دکتر جرّاح است، گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند.

به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، به شدّت لذّت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه ی حیاتم است.

 

تحصیلات مطلقا هیچ ربطی به شعور افراد ندارد.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 20 فروردين 1394برچسب:متن زیبا,پرفسور سمیعی,رفتگر,احوال پرسی,جراح,سنگ قبر,طبابت,شعور,, | 16:21 | Morteza |

همسر کیست ؟

همسر کسی است که در همه مشکلات زندگی کنار تو خواهد بود

مشکلاتی که اگر او نبود هرگز پیش نمی آمد !


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 16 فروردين 1394برچسب:همسر,ازدواج,مشکلات,وام,قرض,زندگی,طنز,خنده دار,, | 1:46 | Morteza |

هیچ وقت امیدتونو از دست ندین

کَپَک هیچ وقت فکر نمیکرد پنی سیلین بشه !


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 16 فروردين 1394برچسب:پنی سیلین,کپک,جوک,مطلب علمی,اعتماد به نفس,امید,به درد بخور,, | 1:33 | Morteza |
چاه عمیق که زدیم
دعای باران یادمان رفت
فیش آبیاری که آمد
خیار شکوفه زده بود
خدا را شکر
حالا همه چیز داریم:
وام کشاورزی
قسط پمپ
کود شیمیایی
سم علف کش
وکِرمِ ِ مهربان ساقه خوار!

«اکبر اکسیر»

موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 16 فروردين 1394برچسب:خنده دار,ادبی,طنز,اکبر اکسیر,چاه,مدرنیته,باران,کشاورزی,کود,خدا,شکوفه,قسط,کرم,, | 1:24 | Morteza |
پسره استایلش مثل فرغونیه که ازطبقه 12أم افتاده
سربازیشو باعقل ناقصش معافیت گرفته ، اونوقت واسه بی شوهری جک میگه!!!
خب کلنگ، موجود ناشناخته ی جنگل های ماداگاسکار، بیل بدون دسته …
اگر قراره تو شوهر باشی که دختره وبا بگیره زندگیش قشنگتره!
والاااا

موضوعات مرتبط: نوشته ها ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 16 فروردين 1394برچسب:آرزو,جوک,جوون,سربازی,فرغون,ازدواج,خواستگاری,شوهر,دختر,خنده دار,عقل ناقص,, | 1:21 | Morteza |

آورده اند که روزی «زبیده» زوجه ی هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط می کشید.

پرسید : چه می کنی؟

گفت : خانه می سازم.

پرسید : این خانه را می فروشی؟

گفت : آری.

پرسید : قیمت آن چقدر است؟

بهلول مبلغی ذکر کرد.

زبیده فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و خود دور شد.

بهلول زر بگرفت و بر فقیران قسمت کرد.

شب هارون الرشید در خواب دید که وارد بهشت شده به خانه ای رسید و چون خواست داخل شود او را مانع شدند و گفتند این خانه از زبیده زوجه ی توست.

دیگر روز هارون ماجرا را از زبیده بپرسید.

زبیده قصه بهلول را باز گفت.

هارون نزد بهلول رفت و او را دید که با اطفال بازی می کند و خانه می سازد.

گفت : این خانه را می فروشی؟

بهلول گفت : آری

هارون پرسید : بهایش چه مقدار است؟

بهلول چندان مال نام برد که در جهان نبود.

هارون گفت : به زبیده به اندک چیزی فروخته ای.

بهلول خندید و گفت : زبیده ندیده خریده و تو دیده می خری میان این دو، فرق بسیار است.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 8 فروردين 1394برچسب:خرید,داستان,بهلول,بهشت,ندیده,خانه ای در بهشت,, | 13:2 | Morteza |
جمعه 29 اسفند 1393برچسب:نجات,آتش,سوختن,, | 13:34 | Morteza |

دور اندیش گاهی نزدیک را گم می کند.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، قصار کلمات ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:کاریکلماتور,طنز,خنده دار,چشم,دور اندیش,نزدیک بین,دور بین,, | 18:32 | Morteza |

اگر “ضربه فنی” شدی ، دوباره شروع کن……
“ضربه مغزی” که نشدی……!!

 


موضوعات مرتبط: ، جوک و لطیفه ، نوشته ها ، قصار کلمات ، ،
برچسب‌ها:

چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:امید,زندگی,ایمان,ادامه,, | 22:46 | Morteza |

1-جنگ جهانی اول با 17میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
2-جنگ جهانی دوم با 50-55 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
3-بمب اتمی ناکازاکی با 200هزار کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
4-جنگ ویتنام با 5 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
5-جنگ در بوسنی با 500هزار کشته(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
6-جنگ در عراق با بیش از 1میلیون و 200هزار کشته(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
7-جنگ افغانستان و ....(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)

آیا شما هنوز فکر میکنید مسلمانان تروریست هستند ؟!

خداوند در قرآن کریم میفرماید:

و هنگامي كه به آنها گفته شود، در زمين فساد نكنيد ميگويند ما فقط اصلاح كننده ايم. (سوره بقره آیه 11)


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، بیدار باش ... ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 17 بهمن 1393برچسب:تروریست,مسلمان,کشتار,جنگ,قتل,, | 14:43 | Morteza |

شخصي که مي خواست بهلول را مسخره کند به او گفت :
ديروز از دور تو را ديدم که نشسته ا ي، فکر کردم الاغي است که در کوچه نشسته!
بهلول فوراً جواب داد:منهم که از دور تو را ديدم فکر کردم آدمي به طرف من مي آيد.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 29 دی 1393برچسب:بهلول,مسخره کردن,تمسخر,توهین,, | 16:51 | Morteza |

ده پند یک پدر به فرزندش :

 

منتظر باش – متوقف نباش

تأمل کن – معطل نباش

ساده باش – ساده لوح نباش

بگو آره – نگو حتما

بگو برات می مونم – نگو برات می میرم

جسور باش – گستاخ نباش

سر سخت باش – لجباز نباش

شتاب کن – شتاب زده نباش

بگو نه – نگو هرگز


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 27 دی 1393برچسب:پند,نصیحت,پدر و فرزند,بچه,, | 13:54 | Morteza |

فقط آرزوی روز خوب مهم نیست ، باید آن روز را ساخت ...

با فرار کردن فقط ضعف خود را اثبات میکنید


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، قصار کلمات ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 9 دی 1393برچسب:روز خوب,شعر,,قیصر امین پور,سکوت,فرار از خود,, | 14:48 | Morteza |

به راهی برو که روندگان آن کم اند ...


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، قصار کلمات ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 6 دی 1393برچسب:شلوغ,تنها,خاص,نو آوری,کلمات قصار,, | 21:52 | Morteza |

+ حاج آقا میتونم یه چیزی راحت ازتون بپرسم؟

- هرچی دوست داری بگو

+ شما به عنوان یه روحانی چه دردی از مردم دوا کردید؟ این چه شغلیه آخه؟

- روحانیت شغل و وسیله ی کسب درآمد نیست یه مسئولیت و تکلیف شرعیه

+ بله برای کارایی مثل روضه خونی و شرکت در مجالس عقد و عروسی و برگزاری نماز جماعت و اینا دیگه؟

- نخیر! این کارا رو لازم نیست حتما روحانی انجام بده. حتی امام جماعت هم میتونه روحانی نباشه. هرکس عادل باشه میتونه امام جماعت بشه. برگزاری مراسم عقد و عروسی هم هر کسی میتونه انجام بده

+ خدا رو شکر خودتون همه چیزو بلدین

- آقا مجید شما قبول دارید دینی که خداوند فرستاده میتونه بشر رو سعادتمند کنه؟

+ بله دین خدا تو کتاب خدا هست. سوال منم همین بود که روحانیت این وسط چی کاره است؟

- جی پی اس میدونی چیه؟

+ بفرمایید

- روحانیت مثل جی پی اس می مونه. یعنی چی؟ یعنی اگر مسیر رو بلد نباشیم راه رو بهمون نشون میده. اگر بلد باشیم مراقبه که اشتباه نریم

+ این حرفا خیلی کلیه حاج آقا. روحانیا همیشه میگن وقتی به مشکل برخوردی توکل کن. خوب من خودم اینا رو از برم اگه کسی هم بهم نمی گفت میدونستم باید توکل کنم. یعنی منظورم اینه که من میفهمم باید از مادرم نگهداری کنم، دروغ نباید بگم، کار درست باید انجام بدم، من همه ی اینا رو خودم میفهمم. خیلی ببخشید اگه روحانیا نبودنم من متوجه می شدم.

- آقا مجید شما قبول داری که خدا انسان رو آفریده؟ حالا یه سوال میپرسم میخوام صادقانه جوابمو بدی.

+ تا الانم حاج آقا صادقانه جواب دادم

- شما گناه می کنی کیف نمی کنی؟

+ شما چی راجع به من فکر کردید حاج آقا؟ 

- ببین آقا مجید صادقانه 

+ خوب راستش من خیلی به این موضوع فکر کردم. لامصب گناه خیلی کیف میده آخه

- پس خدا برای چی یه سری چیزا رو آفریده به بندش میگه انجامش نده؟ اونم کارایی که آدم از انجامشون لذت میبره؟ خدا میخواد بنده شو بازی بده؟ میخواد اذیتش کنه؟

+ من نمی دونم این چیزاییه که شما باید بگید! 

- تموم شد و رفت آقا مجید. من دیگه حرفی ندارم جواب سوالمو گرفتم

+ حاج آقا خیلی خوب همه چیزو پیچوندین به هم رسیدین به اونجا که میخواستین

- آقا مجید گل! اصول رو که همه میدونن. شبهات رو یکی باید جواب بده. خدا رو شکر این روزا هم که هرجا سرک می کشی یکی داره شبهه میندازه تو دین...


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، دیالوگ های ماندگار ، ،
برچسب‌ها:

چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:پرده نشین,سریال,دیالوگ های ماندگار,شیخ,روحانی,تحریف,شرع,, | 19:29 | Morteza |

چادر مشكي تو برايت امنيت مياورد

خيالت راحت

گرگ ها هميشه به دنبال شنل قرمزي هستند

 


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، ، عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:داستان قدیمی,شنل قرمزی,گرگ,چادر,امنیت,فرهنگی,عکس,, | 19:33 | Morteza |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد